جام جم آنلاین: طبق اظهارات انجمن روان شناسی آمریکا، ورزش کردن این امکان را به بدن میدهد که با استرس مبارزه کند و آن را رها سازد .
نتیجه مستقیم ورزش این است که جسم و ذهنتان تقویت شود و بیشتر بتوانید بلافاصله خود را با عوامل استرس زا تطبیق دهید. ورزش منظم موجب میشود شما به طور طبیعی احساس خوب بودن و بهتر شدن کنید و میتوانید مسائل جزئی خود را کوچک بشمارید تا شرایط کلی را درک کنید.
ورزش موجب ترمیم رشتههای عصبی مغز و حتی باهوشتر شدن شما میشود. با تمام این اوصاف، بسیاری از زنان در پیش گرفتن یک برنامه ورزشی منظم دچار مشکل هستند و به عذر و بهانههایی چون «وقت ندارم» یا «سرم شلوغ است» متوسل میشوند.
این دسته از زنان با آوردن عذر و بهانههای مختلف در مقابل این روش سالم کاهش استرس مقاومت میکنند زیرا این کار لازمهاش این است که ما خودمان را دوست بداریم و از خود مراقبت کنیم. لازم است زنان فواید ورزش را در ذهن خود مرور کنند تا نسبت به آن راغبتر شوند و عذر و بهانهای برای انجام آن نیاورند.
تغذیه سالم فراموش نشود
زمانی که فردی دچار استرس میشود، تغذیه اهمیت فراوانی پیدا میکند. سبزیجات، انواع نانها، خشکبار و تخممرغ مواردی از تغذیه سالم در زمان استرس است.
این مواد با ویتامینهایی که دارد باعث میشود سیستم ایمنی آسیبدیده ناشی از استرس ترمیم یابد و سلسله اعصاب تقویت شود البته همیشه در مصرف مواد خوراکی دقت داشته باشید که در عین حجیم بودن، چاقکننده و پرچربی نباشد.
در ضمن اگر شما جزو افرادی هستید که علاقه فراوانی به خوردن دارید، بهتر است یک برنامه غذایی صحیح برای خود تنظیم کنید. همچنین مواد تاثیرگذار قوی در کاهش استرس شامل سبزیجات برگ پهن، مرکبات، جو، ماهی، کاهو، انواع نانها و مخمر آبجو است.
حس شوخ طبعی را در خود پرورش دهید
شوخ طبعی یک روش جالب و بسیار موثر در کاهش استرس و جدا شدن از تجربههای ناخوشایند با دیگران است. وقتی شوخطبعی باعث میشود شما از شرایط لذت ببرید، دیگر نیازی نیست الزاما اتفاقی بیفتد تا شما خوشحال شوید.
شما میتوانید با داشتن احساس خوشحالی و طنزی که از درونتان نشأت میگیرد و حتی بدون هیچ علت خاصی احساس خوشحالی کنید.
با داشتن حس شوخطبعی میتوانید از بسیاری از گفتوگوهای بیحاصل و مشاجرات تکراری جلوگیری کنید و در بسیاری از مواقع نیز تعادل احساسی عاطفی خود را (بخصوص هنگام از کوره در رفتن) دوباره پیدا کنید. پزشکان، شوخطبعی را داروی رایگان و فیزیولوژیستهای ورزشی آن را تردمیل درونی مینامند.
سعی کنید ظاهر خوبی داشته باشید
هنگامی که شما مراقب ظاهرتان هستید، بیشتر احساس اعتماد به نفس میکنید. شما هر لباسی را که بر تن داشته باشید در واقع همانگونه که هستید خود را ابراز میکنید.
سبک خاص لباس پوشیدن شما حسی ایجاد میکند و نشاندهنده این است که شما چه کسی هستید. به عنوان مثال اگر همواره لباس مشکی بر تن میکنید، این احساس را به دیگران منتقل میکنید که پیرو سادگی هستید، به دور از ریخت و پاش و بینظمی و تا حدودی هم مرموز و بالعکس اگر همواره رنگهای روشن به تن میکنید و از زیورآلات درشت استفاده میکنید به دیگران این پیام را انتقال میدهید که به من نگاه کنید! من رها، گشاده و صبور هستم.
پس سعی کنید ظاهر متناسبی داشته باشید و آراسته باشید چرا که افراد در اولین برخورد از ظاهرتان خصوصیات شخصیتی شما را مورد ارزیابی قرار میدهند.
مراقب خود باشید
اصولا برخی زنان عادت دارند زندگی خود را با دیگران مقایسه و احساس حسادت میکنند و به این ترتیب از موهبتی که خود از آن برخوردار هستند، استفاده نمیکنند و خود را متحول نمیسازند. سعی کنید مقایسهها و حسادتهایتان را کنار بگذارید تا بتوانید از زندگیتان لذت ببرید.
از تغییر دادن دیگران دست بکشید
بعضی از زنان تصور میکنند میتوانند دیگران را تغییر دهند. آنها فکر میکنند اگر به قدر کافی تلاش کنند و استمرار و مداومت به خرج دهند، طرف مقابل بالاخره روزی متحول میشود؛ البته کاملا منطقی است که تصور کنید میتوانید روی اشخاص دیگر تاثیرگذار باشید، اما این که بتوانید همسر، دوستان و اطرافیان را کاملا تغییر دهید، در اشتباهید.
ممکن است آنان برای زمان کوتاهی تغییر کنند، اما این زمان هرگز طولانی نخواهد بود و تلاش برای تغییر دیگران معمولا شما را نومید میکند، پس مجبور نیستید سعادت و حال خوش خود را وابسته به رفتار دیگران بدانید.
به خودتان توجه کنید
برای بسیاری از زنان مراقبت از دیگران و توجه به آنها بخش مهمی از زندگی روزانهشان به حساب میآید. مراقبت کردن از عزیزان و کمک به دیگران برای خیلیها امری طبیعی است و به ما احساس انسان بودن میدهد، اما اگر به خودتان توجه نداشته باشید این نوعدوستی به شما لطمه میزند.
سعی کنید مسوولیتهایی را که دست آخر شما را ناراحت میکند، نپذیرید. به جای آن تلاش کنید مراقب خودتان باشید چرا که شما تنها کسی هستید که میتوانید از خودتان مراقبت کنید و کسی بیش از شما متوجه و مراقب سلامت شما نیست .
به این نکته هم توجه کنید هر چه بیشتر از خودتان مراقبت کنید، بیشتر میتوانید مراقب دیگران باشید. در آخر میتوان گفت شاید متوقف ساختن نگرانیها و استرسها مشکل باشد، اما غیرممکن نیست .
یکی مدام آه میکشد، یکی دست را زیر چانه میزند و روی کاغذهای چیدهشده روی میز خطهای کج و معوج میکشد و وقت میکُشد، یکی مرتب از پشت میز کار بلند میشود و با همکاران بخشهای مختلف درِ گوشی حرف میزند و از هر دری گلایه میکند، یکی رفتن به جهنم از آمدن به محل کار برایش خوشایندتر است، دیگری تا مشغول کار است، مدام خودخوری میکند و به امید تمامشدن زمان کار، ساعت را نگاه میکند، آن دیگری زیاد از حد غرغر میکند و آن دیگری تا فرصتی بیابد از محل کار جیم میشود و اگر دستش برسد هفتهای چند بار با دیگران بگومگو میکند .
همه این آدمها یک درد مشترک دارند؛ دکتر پروین ناظمی، روانشناس و مشاور در گفتوگو با جامجم میگوید درد اینها نارضایتی از شغل و لذتنبردن از محیط کار است.
اگر آدمها کارشان را با علاقه انتخاب کرده باشند و از روی اجبار به سمت شغلی نرفته باشند حتی اگر محیط کار، ناملایماتی هم برایشان داشته باشد آنها به جای ابراز نارضایتی با شرایط سازگار میشوند.
استعدادهای ناشناخته
ضرورت کشف استعدادها و تواناییهایی که هر فرد با آنها زاییده میشود، فقط تبلیغ شرکتهای کشف استعداد و متخصصان استعدادیاب نیست، بلکه شناخت هر فرد از تواناییهایش نیازی جدی است که اگر به آن اهمیت داده نشود، میتواند به نارضایتی شغلی منجر شود.
دکتر ناظمی با اشاره به این مطلب توضیح میدهد: نارضایتی شغلی بدون علت به وجود نمیآید، گاهی ممکن است این نارضایتی به خاطر انتخاب شغلی باشد که تناسبی با تواناییهای فرد ندارد، مثلا کسی برای انجام کارهای هنری خلقشده، اما به اجبار خانواده یا شرایط اجتماعی در رشته حسابداری تحصیل میکند یا برعکس کسی به حسابداری علاقه دارد و این رشته را با عشق ادامه داده، اما وقتی نوبت انتخاب شغل میشود به علت محدودیتهای بازار کار در شغلی غیرمرتبط مشغول میشود. پس طبیعی است که این دو گروه ـ هر دو بویژه اگر آدمهای حساسی باشند ـ در محیط کار احساس نارضایتی میکنند و هر روز با فشارهای روانی ناشی از این نارضایتی روبهرو میشوند.
مدیران ناکارآمد، همکاران معترض
برخی مدیران، مدیریت را با ریاست و تدبیر را با داد و فریاد و تنبیه اشتباه میگیرند؛ اینها در هر محیط کاری که باشند حس نارضایتی را به نیروی انسانی تزریق میکنند.
ناظمی میگوید: این دسته از مدیران سلامت روانی کارمندانشان را به خطر میاندازند، چون شاغلان در یک محیط کار نیاز به حس احترام و به دست آوردن جایگاه متناسب با شأن خود دارند و باید مطمئن باشند بیشتر کارکردن آنها مترادف با رسیدن به مراتب بالاتر است.
این روانشناس، داشتن همکاران معترض و ناراضی را نیز منشأ اختلال در سلامت روان افراد میداند و همنشینیبا آنها را ابزار تولید استرس و سرمنشأ دچارشدن به بیماریهای جسمی تلقی میکند.
او میگوید: در تمام محیطهای کاری کسانی هستند که تیپ شخصیتیشان معترض است. آنها نسبت به همه چیز اعتراض دارند و حتی اگر همهچیز روبهراه باشد، بازهم موضوعی برای اعتراض و گله پیدا میکنند. طبیعی است اگر افراد در محیط کار با چنین کسانی همکاری نزدیک داشته باشند، منفیگرا و برخوردهای نادرستشان بر آنها نیز تاثیر میگذارد و حس نارضایتی را به آنها منتقل میکند. بیشک، ایجاد استرس در افراد و داشتن تنشهای درونی و اضطراب پیامد حتمی همنشینی با چنین آدمهایی است.
برخی اختلال شخصیت دارند
برخی آدمهای منفیگرا که همهچیز را با عینک بدبینی میبینند، اختلال شخصیت دارند. ناظمی، این افراد را در زمره شخصیتهای ضداجتماعی ـ که افرادی همواره ناراضیاند ـ جا میدهد و تاکید میکند: برخی معترضان نیز بیماران پارانوییدی هستند که ذهنشان مملو از افکار بدبینانه و منفی است و منفی نشاندادن محیط کار و حتی بد جلوهدادن اتفاقات خوب از ویژگیهای آنهاست.
به گفته این روانشناس، دوریکردن از چنین اشخاصی بهترین راه برای نجات روان و حرکت به سمت سلامت جسمی و روانی است.
به خاطر سلامت روان، سازگار شو
«یا زنگی زنگ یا رومی روم»؛ شاید بشود این نسخه باستانی را برای افراد شاغل که در معرض نارضایتی شغلی قرار دارند، پیچید.
ناظمی میگوید: روانشناسان عقیده دارند آدمهای باهوش و بادرایت کسانی هستند که شرایط موجود را میسنجند و بر اساس واقعیتها تصمیم میگیرند. مثلا کسانی که میبینند اگر شغلشان چند ایراد دارد، اما در عوض منبعی برای درآمد است یا این شغل باعث ایجاد وجهه و جایگاه اجتماعی برایشان میشود پس با ایرادات آن کنار میآیند تا با استفاده از محسنات شغل به درجات بالاتر برسند. به بیان دیگر، دیدن جلوههای مثبت یک شغل بهترین روش برای سازگارشدن با محیط کار است، همانطور که تعریفکردن یک هدف برای خود و تلاش برای رسیدن به آن نیز بهترین انگیزه برای پذیرش ادامه شغل در محیط مورد نظر است.
با این حال، این روانشناس این نسخه را برای همه افراد تجویز نمیکند، چون میداند برخی شرایط کاری از حد تحمل برخی افراد خارج است و میتواند به تشدید استرس و درنهایت افسردگی و بیماریهای جسمی ناشی از آن منتهی شود. به همین علت او به چنین افرادی که حاضرند به خاطر استرسهای شغلی عطای آن را به لقایش ببخشند، توصیه میکند در صورت امکان هر چه سریعتر آن محیط را ترک کنند و به متعادلکردن کفه سلامت روانشان بیندیشند.
برچسب ها :
گوناگون