سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 152710
  • بازدید امروز: 30
  • بازدید دیروز: 7
  • تعداد کل پست ها: 78
درباره
دینا[187]

اگر چراغ امید در دل ما روشن نباشد حتی یک گام هم نمی توانیم جلو برویم. رحمت خدا، وسیع است، همه ی آفریده هایش را دوست دارد، بدانیم که او همراه و پشتیبان ماست. اگر همه ی سختی های زندگی بر ما فرود آید، باز هم به امید او حرکت می کنیم، زیرا قدرت خدا از همه چیز و همه کس بالاتر است.

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
صفحات اختصاصی
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی
داستان روزانه



ابر برچسب ها

عشق، خدا، دوست داشتن

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با فرد دیگری حرف می زنم.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ؟؟؟؟؟.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلاً نیازی نیست بگویم، خودش می تواند نگفته، حرف ام را بخواند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجالت بکشی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه، می گذارد دوستش داشته باشم، وقتی می دانم لیاقت آن را ندارم.

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم: خدا را دوست دارم.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه این همه friend برای من add می کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر این همه wallpaper که update می کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisible بروم.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه من را install کرده است.

عشق، خدا، دوست داشتن

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام line busy نمی دهد.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response نمی دهد

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه هیچ وقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم.

what love brings

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست.

خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند.

 و خدا را دوست دارم، به خاطر .....







حسد 

 

  

 

 

 

 معنی و مفهوم حسد

حسد رذیله ای است که مانع درک و تحمل موفقیت های دیگران از سوی حسود می شود و نمی تواند نعمتی را که نصیب دیگری شده بپذیرد. حسود همواره آرزو می کند که موفقیت ها و نعمت های مذکور از محسود گرفته شود.

علامه احمد نراقی صاحب معراج السعاده در این باره می گوید: "حسد یعنی تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمت هایی که صلاح او باشد."(معراج السعاده – ملا احمد نراقی، ص362)

حسد از امراض نفسانیه و بدترین رذایل و خبیث ترین آنها می باشد. در این باره علامه احمد نراقی می گوید: "حسد صاحب خود را به عذاب دنیا گرفتار، و به عقاب عقبی مبتلا می سازد، زیرا که حسود در دنیا لحظه ای از حزن و الم و غصه و غم خالی نیست. چون که او هر نعمتی که از کسی دید متألم می شود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان خود بی نهایت است، و هرگز منقطع نمی شود پس حسود بیچاره پیوسته محزون و غمناک است. و اصلا به محسود ضرری نمی رسد، بلکه ثواب و حسنات او زیاد می شود." (معراج السعاده – ملا احمد نراقی – ص362)

روایاتی در رابطه با حسد

"امام صادق (علیه السلام) می فرماید: براستی حسد است که ایمان را می خورد چنانچه آتش هیزم را."(گناهان کبیره، ج2 شهید دستغیب، ص342)

"امام صادق(علیه السلام) می فرماید: اساس کفر سه چیز است: حرص، تکبر، حسد." 4(گناهان کبیره، ج2- شهید دستغیب، ص342)

"امام علی علیه السلام می فرماید: اَلحَسَدُ یَضنِی؛ حسد، آدمی را رنجور می کند."(پرتوی از کلام امام علی(علیه السلام) منصور کریمیان، ص108)

غبطه به معنی آرزو کردن دارا شدن مثل نعمتی است که به دیگری رسیده است بدون اینکه از رسیدن نعمت به آن شخص بدش بیاید و میل برطرف شدنش را داشته باشد، در صورتی که غبطه آرزوی دارا شدن مثل همان نعمت است حسد آرزوی برطرف شدن آن نعمت از صاحبش می باشد.

 امام علی علیه السلام می فرماید: آدم حسود، حسرت ها و افسوس هایش بسیار، و گناهانش چند برابر است."(پرتوی از کلام امام علی(علیه السلام)، منصور کریمیان، ص 109 )

 تفاوت حسد با غبطه و غیرت

"غبطه به معنی آرزو کردن دارا شدن مثل نعمتی است که به دیگری رسیده است بدون اینکه از رسیدن نعمت به آن شخص بدش بیاید و میل برطرف شدنش را داشته باشد، در صورتی که غبطه آرزوی دارا شدن مثل همان نعمت است حسد آرزوی برطرف شدن آن نعمت از صاحبش می باشد."(معراج السعاده – ملا احمد نراقی، ص 363)

"و اگر زوال و نابودی چیزی را از کسی بخواهد که صلاح او نباشد غیرت گویند."

راههای مقابله با حسد

1- تأمل و تفکر در آثار و عوارض تلخ حسد.

2- تواضع، خیرخواهی و به دیگران خدمت کنی. و از رسیدن خیر به دیگران شاد شوی و از موفقیت های و خوبی های دیگران همیشه صحبت کنی.

3- به یاد بیاورید که خداوند نعمت های زیادی به او(خود فرد حسود) داده به یاد افرادی که مشکلات بیشتری دارد بیفتد که من در مقایسه با آنان نعمت های زیادی دارم.

4- با پیروی از دستورات دین و آموزه های معصومین(علیهم السلام) عقل و خرد خود را ورزیده و قوی کند.

تأمل در بی ثباتی دنیا و به یاد مرگ بودن و انسان بداند و غافل نباشد که دیری نمی پاید که حسود و حاسد در خاک پوسیده و فاسد می شوند و یاد و نامی از آنها باقی نمی ماند.

5- تبدیل کردن حسد به غبطه بدانیم که شکست دیگری هیچ کمکی به ما نمی کند و چه بسا مشکلاتی نیز به بار می آورد. لذا به جای تخریب دیگران به تقویت خود بپردازیم.

6- نسبت به دیگران خوش بین باشیم. سوء ظن داشتن به دیگران باعث حسادت می شود. حسود پس از ریاکاری، عوام فریبی و ... به تخریب چهره مردم می پردازد. و این عمل بر ضد خوش بینی است.

7- دعا و تضرع برای پیراستن نفس از آلودگی ها(از جمله حسد) و مداومت به این در خواست.

8- به خود تلقین کردن که من خوب شده ام و من دیگر چنین نیستم از حسد نفرت دارم.

9- تأمل در بی ثباتی دنیا و به یاد مرگ بودن و انسان بداند و غافل نباشد که دیری نمی پاید که حسود و حاسد در خاک پوسیده و فاسد می شوند و یاد و نامی از آنها باقی نمی ماند .

10- حسادت بر کسی باعث ضرر دین و دنیای حسود می شود و به محسود ضرری نمی رسد و حتی اگر حسود عملی انجام دهد نیکی هایش برای محسود نوشته می شود. 

                                                                                                                       

    احمد رزاقی- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان                     

 







فضیلت و ثواب خواندن زیارت اربعین




روز بیستم ماه صفر، روز اربعین و به قول شیخین - شیخ مفید و شیخ طوسی- بازگشت اهل حرم امام حسین علیه السلام از شام به مدینه، و روز ورود اولین زائر آن حضرت جابربن عبدالله انصاری به کربلا، جهت زیارت امام حسین علیه السلام است .

زیارت آن حضرت در این روز مستحب است. که به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام از نشانه های مؤمن است.

قال العسکری علیه السلام: "علامات المؤمنین خمس : صلاةُ الاحدی و الخمسین و زیارةُ الاربعین والتـَختم فی الیَمین و تـَعفیرُ الجـَبین و الجَهر بسم الله الرحمن الرحیم."(1)

از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده که فرمودند:
علامات مؤمن پنج چیز است:

1- اقامه پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز.
2- زیارت اربعین.
3- انگشتر به دست راست کردن.
4- جبین را در سجده بر خاک گذاشتن.
5- در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.


اربعین، چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام است که جان خود و یارانش را فدای دین کرد. ازآنجا که گرامیداشت ‏خاطره شهید و احیاء اربعین وی، زنده نگهداشتن‏ نام و یاد و راه اوست و زیارت، یکی از راههای یاد و احیاء خاطره است، زیارت‏ امام حسین‏«ع‏» به ویژه در روز بیستم ماه صفر که اربعین آن حضرت است، فضیلت بسیاردارد.

امام حسن عسکری‏«ع‏» در حدیثی علامتهای ‏«مؤمن‏» را پنج چیز شمرده است:پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز که هفده رکعت آن نمازهای واجب و مابقی نوافل می باشد، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در نماز ‏و«بسم الله الرحمن الرحیم» را در نماز،آشکارا گفتن.(1)

زیارت اربعین که در این روز مستحب است، در کتب ادعیه آمده است ‏و به اینگونه شروع می‏شود: «السلام علی ولی الله و حبیبه...» که این متن،از طریق ‏صفوان جمال از امام صادق‏«ع‏» روایت‏ شده است. زیارت دیگر آن است که جابربن‏ عبدالله انصاری دراین روز خوانده است و متن زیارت به عنوان زیارت نامه آن امام در نیمه ‏ماه رجب نقل شده و با جمله‏«السلام علیکم یا آل الله...» شروع می ‏شود.(2) مورخان نوشته ‏اند که جابربن عبدالله انصاری، همراه عطیه عوفی موفق شدند که درهمان اولین اربعین پس ازعاشورا به زیارت امام حسین‏«ع‏» نائل آیند. وی که آن هنگام ‏نابینا شده بود، در فرات غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گامهای کوچک برداشت تا سر قبر حسین بن علی‏«ع‏» آمد و با راهنمایی عطیه، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد، وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! سپس گفت:«حبیب لا یجیب حبیبه...» آنگاه ‏زیارتی خواند و روی به سایر شهدا کرد و آنان را هم زیارت نمود.(3)


 








در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود . فضیلتها و تباهیها در همه جا شناور بودند آنها از بیکاری خسته وکسل شده بودند . روزی همه فضایلها وتباهیها دور هم جمع شدند خسته تر وکسل تر از همیشه . ناگهان زکاوت ایستاد وگفت : ( بیائید یک بازی کنیم مثلا قایم باشک ) همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد من چشم میگزارم واز انجائی که هیچ کس دلش نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند او چشم بگذارد وبه دنبال آنها بگردد . دیوانگی جلوی درختی رفت وچشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن ......... یک ....دو ....سه .... وهمه رفتند تا جائی پنهان شوند!

لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد .
خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد . اصالت در میان ابر ها مخفی شد . هوس به مرکز زمین رفت . دروغ گفت زیر سنگی پنهان میشوم اما به ته دریا رفت . طمع داخل کیسه ای که خود دوخته بود مخفی شد .
و دیوانگی مشغول شمردن بود 79 .... 80........

همه پنهان شده بودند بجز عشق که همواره مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد . جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است .

در همین حال دیوانگی به پایان شمارش رسید . نود و هفت .......

هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و در میان یک بوته گل سرخ پنهان شد دیوانگی فریاد زد دارم میام . و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی تنبلیش آمده بود جائی پنهان شود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود .

دروغ ته دریاچه ، هوس در مرکز زمین ، یکی یکی همه را پیدا کرد بجز عشق . او از یافتن عشق نا امید شده بود ، حسادت در گوشهایش زمزمه کرد تو فقط باید عشق را پیدا کنی واو پشت بوته گل سرخ است .

دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند وبا شدت وهیجان زیاد ان را در بوته گل رز فرو کرد ودوباره ودوباره تا با صدای ناله ای متوقف شد . عشق از پشت بوته بیرون امد با دستهایش صورت خود را پوشانده بود واز میان انگشتانش قطرات خون بیرون میزد . شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بود او نمی توانست جائی را ببیند او کور شده بود دیوانگی گفت : من چه کردم  چگونه میتوانم تو را درمان کنم  عشق پاسخ داد : تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر میخواهی کاری کنی راهنمای من شو . 

واینگونه است که از آن روز به بعد عشق کور است ودیوانگی همواره در کناراوست ...

 




برچسب ها : اخلاقی تربیتی