پس از درگذشت در خرابه
هنگامی که حضرت رقیه علیهاالسلام شبانه درگذشت، بدن او را زنی غسّاله برد تا او را بشوید. وقتی زن، بدن رقیه علیهاالسلام را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت:
سرپرست این اسیران کیست؟
حضرت زینب علیهاالسلام فرمود:
چه می خواهی؟
زن گفت:
این دخترک به چه بیماریی مبتلا بوده که بدنش کبود است؟
حضرت فرمود:
ای زن! او بیمار نبود، بلکه این کبودی ها آثار تازیانه های دشمن است.1
در سه سالگیِ خسته و تاب و توان بریده، در سه سالگی بیابان دویده و خارزار پیموده، اینک پرستوی زخمی و نفس بریده ای است که از پسِ طوفان و شن باد کویر، از پس برهنه پاییِ هروله هایش در تنور کربلا، دیگر حوصله ای به روزگار ندارد. رمق بال و پر پرستو، اندک است؛ پرستوی سه ساله ای که از طواف رأس بریده قرآن باز می گردد و دیگر هیچ آرزویی در این خراب آباد ندارد.
سلام بر طفل سه ساله حسین علیه السلام