سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 152845
  • بازدید امروز: 42
  • بازدید دیروز: 123
  • تعداد کل پست ها: 78
درباره
دینا[187]

اگر چراغ امید در دل ما روشن نباشد حتی یک گام هم نمی توانیم جلو برویم. رحمت خدا، وسیع است، همه ی آفریده هایش را دوست دارد، بدانیم که او همراه و پشتیبان ماست. اگر همه ی سختی های زندگی بر ما فرود آید، باز هم به امید او حرکت می کنیم، زیرا قدرت خدا از همه چیز و همه کس بالاتر است.

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
صفحات اختصاصی
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی
داستان روزانه



ابر برچسب ها


حضرت زین العابدین(ع) به همراه عمه بزرگوارشان بعد از واقعه عاشورا به روشن گری این نهضت پرداختند و با خطبه های متعددی که در مجلس یزید قرائت کردند سبب زنده نگاه داشتن اسلام و واقعه کربلا شدند.

حجت الاسلام حسن وطن خواه، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرنگار رسا با اشاره به سالروز شهادت امام سجاد(ع) به بررسی سیره اخلاقی ایشان پرداخت و گفت:
حضرت زین العابدین(ع) در تمام زمینه های اخلاقی سر آمد انسان های دوران خود بود و بر همه مردم جهان برتری داشتند.
وی ادامه داد: در تاریخ نقل شده که روزی غلام امام سجاد(ع) به اشتباه یکی از فرزندان ایشان را کشت، وقتی امام سجاد(ع) این صحنه را دیدند و متوجه شدند که این کار غلام از روی عمد نبوده در همان لحظه غلام خود را بخشیدند.
این نویسنده و پژوهشگر حوزوی با اشاره به صفت «سیدالساجدین» امام سجاد(ع) اظهار داشت: حضرت علی بن حسین(ع) در هر شرایط و موقعیتی که پیش می آمد سجده شکر برای خداوند متعال به جا می آورند.
وی ادامه داد: زمانی که دو مسلمان با هم نزاع داشته و میان آن ها رفاقت برقرار می شد امام سجاد(ع) سجده شکر می کرد، همچنین ایشان بعد از هر نماز واجب و هر کاری سجده می کردند به همین سبب به حسین بن علی(ع) «سجاد» می گفتند.
حجت الاسلام وطن خواه به نقش امام سجاد(ع) در رساندن پیام عاشورا اشاره کرد و ابراز داشت: حضرت زین العابدین(ع) به همراه عمه بزرگوارشان، حضرت زینب(س) بعد از واقعه عاشورا به روشن گری این نهضت پرداختند و با خطبه های متعددی که در مجلس یزید قرائت کردند سبب زنده نگاه داشتن اسلام و واقعه کربلا شدند.
وی افزود: همچنین امام سجاد(ع) بعد از واقعه عاشورا با گریه ها و خواندن دعاها مردم را متوجه نهضت سیدالشهدا(ع) می کردند، هر چند ایشان نتوانستند با قیام ظاهری حکومت را در دست بگیرند اما با قرائت دعاها در زمینه های مختلف مردم را متوجه حکومت استبدادی امویان می کردند.
این استاد حوزوه تصریح کرد: امام سجاد(ع) با دعا و مناجات خود افزون بر این که حکومت ظالم بنی امیه را برای مردم معرفی می کرد مباحث توحیدی، روش عبودیت، بندگی و صفات خدا را برای مردم بیان می کردند.
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم بیان داشت: البته دعاها و مناجات حضرت زین العابدین(ع) صرفا برای آموزش مردم نبود بلکه خود ایشان نیز به وسیله این دعا به معنویت توجه داشته و در برابر خداوند متعال خود را کوچک می شمردند.
حجت الاسلام وطن خواه با تأکید بر توجه به کلمات نورانی امام سجاد(ع) و الگوگیری از این سخنان نورانی گفت: کلمات نورانی امام سجاد(ع) همانند یک تابلو راهنما سبب راهنمایی و رشد افراد می شود و کسی که نتواند از این سخنان نورانی استفاده کند به هلاکت می رسد.
وی در پایان اضافه کرد: اگر افراد بخواهند به سیر و سلوک برسند باید از کلمات اهل بیت(ع) و علمای اخلاق استفاده کنند و بدون داشتن استاد اخلاق نمی توان به معنویت رسید.










جام جم آنلاین: طبق اظهارات انجمن روان‌ شناسی آمریکا، ورزش کردن این امکان را به بدن می‌دهد که با استرس مبارزه کند و آن را رها سازد  .

نتیجه مستقیم ورزش این است که جسم و ذهن‌تان تقویت شود و بیشتر بتوانید بلافاصله خود را با عوامل استرس‌ زا تطبیق دهید. ورزش منظم موجب می‌شود شما به طور طبیعی احساس خوب بودن و بهتر شدن کنید و می‌توانید مسائل جزئی خود را کوچک بشمارید تا شرایط کلی را درک کنید.

ورزش موجب ترمیم رشته‌های عصبی مغز و حتی باهوش‌تر شدن شما می‌شود. با تمام این اوصاف، بسیاری از زنان در پیش گرفتن یک برنامه ورزشی منظم دچار مشکل هستند و به عذر و بهانه‌هایی چون «وقت ندارم» یا «سرم شلوغ است» متوسل می‌شوند.

این دسته از زنان با آوردن عذر و بهانه‌های مختلف در مقابل این روش سالم کاهش استرس مقاومت می‌کنند زیرا این کار لازمه‌اش این است که ما خودمان را دوست بداریم و از خود مراقبت کنیم. لازم است زنان فواید ورزش را در ذهن خود مرور کنند تا نسبت به آن راغب‌تر شوند و عذر و بهانه‌ای برای انجام آن نیاورند.

تغذیه سالم فراموش نشود

زمانی که فردی دچار استرس می‌شود، تغذیه اهمیت فراوانی پیدا می‌کند. سبزیجات، انواع نان‌ها، خشکبار و تخم‌مرغ مواردی از تغذیه سالم در زمان استرس است.

این مواد با ویتامین‌هایی که دارد باعث می‌شود ‌ سیستم ایمنی آسیب‌دیده ناشی از استرس ترمیم یابد و سلسله اعصاب تقویت شود البته همیشه در مصرف مواد خوراکی دقت داشته باشید که در عین حجیم بودن، چاق‌کننده و پرچربی نباشد.

در ضمن اگر شما جزو افرادی هستید که علاقه فراوانی به خوردن دارید، بهتر است یک برنامه غذایی صحیح برای خود تنظیم کنید. همچنین مواد تاثیرگذار قوی در کاهش استرس شامل سبزیجات برگ پهن، مرکبات، جو، ماهی، کاهو، انواع نان‌ها و مخمر آبجو است.

حس شوخ‌ طبعی را در خود پرورش دهید

شوخ ‌طبعی یک روش جالب و بسیار موثر در کاهش استرس و جدا شدن از تجربه‌های ناخوشایند با دیگران است. وقتی شوخ‌طبعی باعث می‌شود‌ شما از شرایط لذت ببرید، دیگر نیازی نیست‌ الزاما اتفاقی بیفتد تا شما خوشحال شوید.

شما می‌توانید با داشتن احساس خوشحالی و طنزی که از درونتان نشأت می‌گیرد و حتی بدون هیچ علت خاصی احساس خوشحالی کنید.

با داشتن حس شوخ‌طبعی می‌توانید از بسیاری از گفت‌وگوهای بی‌حاصل و مشاجرات تکراری جلوگیری کنید و در بسیاری از مواقع نیز تعادل احساسی عاطفی خود را (بخصوص‌ هنگام از کوره در رفتن)‌ دوباره پیدا کنید. پزشکان، شوخ‌طبعی را ‌ داروی رایگان‌ و فیزیولوژیست‌های ورزشی آن را ‌ تردمیل درونی‌ می‌نامند.

سعی کنید ظاهر خوبی داشته باشید

هنگامی که شما مراقب ظاهرتان هستید، بیشتر احساس اعتماد به نفس می‌کنید. شما هر لباسی را که بر تن داشته باشید در واقع همان‌گونه که هستید خود را ابراز می‌کنید.

سبک خاص لباس پوشیدن شما حسی ‌ایجاد می‌کند و نشان‌دهنده این است که شما چه کسی هستید. به عنوان مثال اگر همواره لباس مشکی بر تن می‌کنید، این احساس را به دیگران منتقل می‌کنید که پیرو سادگی هستید، به دور از ریخت و پاش و بی‌نظمی و تا حدودی هم مرموز و بالعکس اگر همواره رنگ‌های روشن به تن می‌کنید و از زیورآلات درشت ‌ استفاده می‌کنید به دیگران این پیام را انتقال می‌دهید که به من نگاه کنید! من رها، گشاده و صبور هستم.

پس سعی کنید ‌ ظاهر متناسبی داشته باشید و آراسته باشید چرا که افراد در اولین برخورد از ظاهرتان خصوصیات شخصیتی شما را مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

مراقب خود باشید

اصولا برخی‌ زنان عادت دارند ‌زندگی خود را با دیگران مقایسه ‌‌ و احساس حسادت می‌کنند و به این ترتیب از موهبتی که خود از آن برخوردار هستند، استفاده نمی‌کنند و خود را متحول نمی‌سازند. سعی کنید مقایسه‌ها و حسادت‌هایتان را کنار بگذارید تا بتوانید از زندگی‌تان لذت ببرید.

از تغییر دادن دیگران دست بکشید

بعضی از زنان تصور می‌کنند‌ می‌‌توانند دیگران را تغییر دهند. آنها فکر می‌کنند اگر به قدر کافی تلاش کنند و‌ استمرار و مداومت به خرج دهند، طرف مقابل بالاخره روزی متحول می‌شود؛ البته کاملا منطقی است که تصور کنید می‌توانید روی اشخاص دیگر تاثیرگذار باشید، اما این که بتوانید همسر، دوستان و اطرافیان را کاملا تغییر دهید، در اشتباهید.

ممکن است آنان برای زمان کوتاهی تغییر کنند، اما این زمان هرگز طولانی نخواهد بود و تلاش برای تغییر دیگران معمولا شما را نومید می‌کند، پس مجبور نیستید سعادت و حال خوش خود را وابسته به رفتار دیگران بدانید.

به خودتان توجه کنید

برای بسیاری از زنان مراقبت از دیگران و توجه به آنها بخش مهمی از زندگی روزانه‌شان به حساب می‌آید. مراقبت کردن از عزیزان و کمک به دیگران برای خیلی‌ها امری طبیعی است و به ما احساس انسان بودن می‌دهد، اما اگر به خودتان توجه نداشته باشید این نوعدوستی به شما لطمه می‌زند.

سعی کنید مسوولیت‌هایی را که دست آخر شما را ناراحت می‌کند، نپذیرید. به جای آن تلاش کنید مراقب خودتان باشید چرا که شما تنها کسی هستید که می‌توانید ‌ از خودتان مراقبت کنید و کسی بیش از شما متوجه و مراقب سلامت‌ شما نیست  .

به این نکته هم توجه کنید هر چه بیشتر از خودتان مراقبت کنید، بیشتر می‌توانید مراقب دیگران باشید. در آخر می‌توان گفت شاید متوقف ساختن نگرانی‌ها و استرس‌ها مشکل باشد، اما غیرممکن نیست  .

یکی مدام آه می‌کشد، یکی دست را زیر چانه می‌زند و روی کاغذهای چیده‌شده روی میز خط‌های کج و معوج می‌کشد و وقت می‌کُشد، یکی مرتب از پشت میز کار بلند می‌شود و با همکاران بخش‌های مختلف درِ گوشی حرف می‌زند و از هر دری گلایه می‌کند، یکی رفتن به جهنم از آمدن به محل کار برایش خوشایند‌تر است، دیگری تا مشغول کار است، مدام خودخوری می‌کند و به امید تمام‌شدن زمان کار، ساعت را نگاه می‌کند، آن دیگری زیاد از حد غرغر می‌کند و آن دیگری تا فرصتی بیابد از محل کار جیم می‌شود و اگر دستش برسد هفته‌ای چند بار با دیگران بگومگو می‌کند  .

همه این آدم‌ها یک درد مشترک دارند؛ دکتر پروین ناظمی، روان‌شناس و مشاور در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید درد اینها نارضایتی از شغل و لذت‌نبردن از محیط کار است.

اگر آدم‌ها کارشان را با علاقه انتخاب کرده باشند و از روی اجبار به سمت شغلی نرفته باشند حتی اگر محیط کار، ناملایماتی هم برایشان داشته باشد آنها به جای ابراز نارضایتی با شرایط سازگار می‌شوند.

استعدادهای ناشناخته

ضرورت کشف استعداد‌ها و توانایی‌هایی که هر فرد با آنها زاییده می‌شود، فقط تبلیغ شرکت‌های کشف استعداد و متخصصان استعدادیاب نیست، بلکه شناخت هر فرد از توانایی‌هایش نیازی جدی است که اگر به آن اهمیت داده نشود، می‌تواند به نارضایتی شغلی منجر شود.

دکتر ناظمی با اشاره به این مطلب توضیح می‌دهد: نارضایتی شغلی بدون علت به وجود نمی‌آید، گاهی ممکن است این نارضایتی به خاطر انتخاب شغلی باشد که تناسبی با توانایی‌های فرد ندارد، مثلا کسی برای انجام کارهای هنری خلق‌شده، اما به اجبار خانواده یا شرایط اجتماعی در رشته حسابداری تحصیل می‌کند یا برعکس کسی به حسابداری علاقه دارد و این رشته را با عشق ادامه داده، اما وقتی نوبت انتخاب شغل می‌شود به علت محدودیت‌های بازار کار در شغلی غیر‌مرتبط مشغول می‌شود. پس طبیعی است که این دو گروه ـ هر دو بویژه اگر آدم‌های حساسی باشند ـ‌ در محیط کار احساس نارضایتی می‌کنند و هر روز با فشارهای روانی ناشی از این نارضایتی روبه‌رو می‌شوند.

مدیران ناکارآمد، همکاران معترض

برخی مدیران، مدیریت را با ریاست و تدبیر را با داد و فریاد و تنبیه اشتباه می‌گیرند؛ اینها در هر محیط کاری که باشند حس نارضایتی را به نیروی انسانی تزریق می‌کنند.

ناظمی می‌گوید: این دسته از مدیران سلامت روانی کارمندانشان را به خطر می‌اندازند، چون شاغلان در یک محیط کار نیاز به حس احترام و به دست آوردن جایگاه متناسب با شأن خود دارند و باید مطمئن باشند بیشتر کار‌کردن آنها مترادف با رسیدن به مراتب بالاتر است.

این روان‌شناس، داشتن همکاران معترض و ناراضی را نیز منشأ اختلال در سلامت روان افراد می‌داند و همنشینی‌با آنها را ابزار تولید استرس و سرمنشأ دچار‌شدن به بیماری‌های جسمی تلقی می‌کند.

او می‌گوید: در تمام محیط‌های کاری کسانی هستند که تیپ شخصیتی‌شان معترض است. آنها نسبت به همه چیز اعتراض دارند و حتی اگر همه‌چیز روبه‌راه باشد، بازهم موضوعی برای اعتراض و گله پیدا می‌کنند. طبیعی است اگر افراد در محیط کار با چنین کسانی همکاری نزدیک داشته باشند، منفی‌گرا و برخوردهای نادرست‌شان بر آنها نیز تاثیر می‌گذارد و حس نارضایتی را به آنها منتقل می‌کند. بی‌شک، ایجاد استرس در افراد و داشتن تنش‌های درونی و اضطراب پیامد حتمی همنشینی با چنین آدم‌هایی است.

برخی اختلال شخصیت دارند

برخی آدم‌های منفی‌گرا که همه‌چیز را با عینک بدبینی می‌بینند، اختلال شخصیت دارند. ناظمی، این افراد را در زمره شخصیت‌های ضداجتماعی ـ که افرادی همواره ناراضی‌اند ـ‌ جا می‌دهد و تاکید می‌کند: برخی معترضان نیز بیماران پارانوییدی هستند که ذهنشان مملو از افکار بدبینانه و منفی است و منفی نشان‌دادن محیط کار و حتی بد جلوه‌دادن اتفاقات خوب از ویژگی‌های آنهاست.

به گفته این روان‌شناس، دوری‌کردن از چنین اشخاصی بهترین راه برای نجات روان و حرکت به سمت سلامت جسمی و روانی است.

به خاطر سلامت روان، سازگار شو

«یا زنگی زنگ یا رومی روم»؛ شاید بشود این نسخه باستانی را برای افراد شاغل که در معرض نارضایتی شغلی قرار دارند، پیچید.

ناظمی می‌گوید: روان‌شناسان عقیده دارند آدم‌های باهوش و بادرایت کسانی هستند که شرایط موجود را می‌سنجند و بر اساس واقعیت‌ها تصمیم می‌گیرند. مثلا کسانی که می‌بینند اگر شغلشان چند ایراد دارد، اما در عوض منبعی برای درآمد است یا این شغل باعث ایجاد وجهه و جایگاه اجتماعی برایشان می‌شود پس با ایرادات آن کنار می‌آیند تا با استفاده از محسنات شغل به درجات بالاتر برسند. به بیان دیگر، دیدن جلوه‌های مثبت یک شغل بهترین روش برای سازگارشدن با محیط کار است، همان‌طور که تعریف‌کردن یک هدف برای خود و تلاش برای رسیدن به آن نیز بهترین انگیزه برای پذیرش ادامه شغل در محیط مورد نظر است.

با این حال، این روان‌شناس این نسخه را برای همه افراد تجویز نمی‌کند، چون می‌داند برخی شرایط کاری از حد تحمل برخی افراد خارج است و می‌تواند به تشدید استرس و درنهایت افسردگی و بیماری‌های جسمی ناشی از آن منتهی شود. به همین علت او به چنین افرادی که حاضرند به خاطر استرس‌های شغلی عطای آن را به لقایش ببخشند، توصیه می‌کند در صورت امکان هر چه سریع‌تر آن محیط را ترک کنند و به متعادل‌کردن کفه سلامت روانشان بیندیشند.

 




برچسب ها : گوناگون



آیا معصومین(ع) نیازمند درود وسلام های ما می باشند ؟

گفته اند که فایده صلوات بر آن حضرت(صلى الله علیه وآله) براى فرستنده است که بر اثر این عمل پاداش مى یابد، زیرا خداى تعالى درجه و مقامى به آن بزرگوار داده و نعمت هایى به او بخشیده که درود و دعا بر آن چیزى نمى افزاید، البته عده اى گفته اند فایده آن درخواست، بالا بردن درجه و افزوده شدن پاداش آن حضرت (صلى الله علیه وآله) هم هست، زیرا نعمت هاى خدا را اندازه نیست، و بر این گفتار اخبار رسیده از معصومین(علیهم السلام) است که دلالت به مطلب دارد  .
معنای صلوات

صلوات در لغت به معنی «دعاست» و نماز را به جهت این که شامل دعا می‌شود «صلاة  » می‌گویند  .

اما صلوات در میان عرف مردم شامل دو چیز می‌شود  :

معنای اول: سلام و درود بی‌کران خداوند و فرشتگان و کسانی که ایمان به رسول خدا آوردند، به جهت عظمت، مقام و منزلت آن حضرت صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله  ) و آلش می‌فرستند  .

معنای دوم: صلوات به معنای نماز است .

عده‌ای هم صلوات پروردگار عالم را به پنج معنی تقسیم می‌کنند .

1- به معنای رحمت

2- به معنای مغفرت

3- به معنای شفاء

4- به معنای تزکیه

5- به معنای کرامت

فرستادن صلوات به ین معنا است که از خدا درخواست می‏کنیم تا رحمت خاصی که «صلوات» نامیده شده و ما نمی‏دانیم حقیقت آن چیست، برای پیغمبر مقرر بفرماید. بزرگان دین گفته‏اند صلوات از خدای متعال «رحمت»، از ملائکه «تزکیه» و از مؤمنین «دعا» است. وقتی دعا می‏کنیم، از خداوند می‌خواهیم تا آن رحمت را خدا بر پیغمبر نازل کند .

معنای حروف صلوات از دیدگاه علمای دین

بعضی از علمای دین حروف صلوات را به معنای خاصی به کار برده‌اند که عبارت‌اند از:

«صاد» در صلوات از «صمد» است که از اسماء خداوند است .

«لام» در صلوات از «لطیف» است که از اسماء خداوند است .

«واو» در صلوات از «واحد» است که از اسماء خداوند است .

«هاء» در صلوات از «هادی» است که از اسماء خداوند عالم است.

فضایل صلوات در روایات

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر کس صد بار بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را برآورده می‌سازد

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید:«هیچ دعایی به آسمان نمی‌رسد ، مگر این که دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد

صلوات بر اهل بیت(علیهم السلام)

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ، وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِی لا یُحْصِیهَا غَیْرُکَ، إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ. (دعای 44 صحیفه سجادیه

فرستادن صلوات به این معنا است که از خدا درخواست می‏کنیم تا رحمت خاصی که «صلوات» نامیده شده و ما نمیی‏دانیم حقیقت آن چیسترا برای پیغمبر مقرر بفرماید.

بزرگان دین گفته‏اند : صلوات از خدای متعال «رحمت»، از ملائکه «تزکیه» و از مؤمنین «دعا» است.خداوند متعال می‏فرماید: « إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ ؛هم خدا و هم فرشتگان بر پیغمبر اکرم صلوات می‏فرستند»

انواع رحمت

رحمت انواع گوناگونی دارد؛ اما هر رحمتی «صلاة» نیست. «صلاة» تحیّت است، رحمتی است همراه با احترام.

رحمت شامل موجودات غیرانسانی و غیر ذی‏شعور نیز می‏شود . همه چیز مشمول رحمت خداست؛ حیوانات نیز مشمول رحمت‏های دیگری هستند، رحمت‏هایی که درک می‏کنند؛ اما هیچ کدام اینها «صلاة» نیست.

سلام ویژه ، چه سلامی است؟

«صلاة» به عنوان تشبیه، یک سلام ویژه‏ است. انسان وقتی به کسی سلام کند، به او احترام می‌گذارد. ادای احترام یک امر اعتباری است. در هر طایفه و قومی، مردم برای خود یک نوع ادای احترام دارند.

بعضی کلاه خود را برمی‌دارند یا بعضی دست به سینه می‏گذارند ، یا به شکل دیگر.

در زبانهای مختلف الفاظ مختلفی نیز بکار می‏برند. اصل کلمه سلام به معنی سلامتی و امنیت است؛ این که می‌گوییم سلام بر شما، یعنی من به شما امنیت می‏دهم.

بر همین اساس سلام را رحمت خاصی به شمار می‌آورند اما چون به عنوان ادای احترام گفته می‏شود، تحیت نیز به شمار می‌رود.

چه کسانی لایق احترام خداوند می باشند ؟

خداوند متعال می‏فرماید: « إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ ؛هم خدا و هم فرشتگان بر پیغمبر اکرم صلوات می‏فرستند.»( احزاب / 56)

البته خدا در جای دیگر نیز فرموده بر مؤمنین نیز صلوات می‌‏فرستیم؛ یعنی مؤمنینی هستند که لایق احترام خداوند هستند. خدا رحمتی که توأم با احترام هست بر آن‏ها نازل می‏کند ، بعد می‏فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً؛ شما بر پیغمبر هم صلوات بفرستید و هم سلام. »

فایده فرستادن صلوات برای ما و معصومین علیهم السلام چیست؟

درخواست رحمت چه جایگاهی و چه فایده‏ای برای ما دارد؟ چرا به ما دستور داده شده تا صلوات بفرستیم؟ مگر پیامبر خدا، فاقد رحمت الهی است که ما باید برایشان از خداوند رحمت را طلب کنیم؟

گفته اند که فایده صلوات بر آن حضرت(صلى الله علیه وآله) براى فرستنده است که بر اثر این عمل پاداش مى یابد، زیرا خداى تعالى درجه و مقامى به آن بزرگوار داده و نعمت هایى به او بخشیده که درود و دعا بر آن چیزى نمى افزاید، البته عده اى گفته اند فایده آن درخواست، بالا بردن درجه و افزوده شدن پاداش آن حضرت(صلى الله علیه وآله) هم هست، زیرا نعمت هاى خدا را اندازه نیست، و بر این گفتار اخبار رسیده از معصومین(علیهم السلام) است که دلالت به مطلب دارد.( ترجمه المراقبات، ص 244)

با توجه به اعتقاد ما شیعیان و بر اساس رویات گوناگونی که ما به آن معتقدیم وجود مقدس پیغمبر اکرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین و فاطمه زهرا سلام الله علیها واسطه‌ی نزول فیض برای مخلوقات هستند. به ویژه تعبیراتی که در زیارت جامعه کبیره است ، البته منحصر به جامعه کبیره نیست .

در زیارتهای دیگر نیز هم‌چون در زیارت آل یاسین، مخصوصاً آل یاسین کبیر، مضامینی شبیه این مطلب و یا شاید فاخرتر از آن نیز یافت ‏شود؛ « فَمَا شَیْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل ؛چیزی و خیری از ما بوجود نمی‏آید، مگر اینکه سبب آن شما هستید.» (بحارالأنوار، ج 99، ص 92، باب 7، «زیارة الإمام المستتر عن الأبصار»)

در زیارت جامعه کبیره این موضوع فراوان ذکر شده است :

بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ : به واسطه شما (اهل بیت‌ (علیهم السلام)) است که خدای متعال آسمان را نگه می‏دارد تا روی زمین سقوط نکند .

بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ؛ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر؛ غصه‏ها را به واسطه شما اهل بیت(علیهم السلام) برطرف می‌‏کند، دعاها را به واسطه شما مستجاب می‏کند.

گفته اند که فایده صلوات بر آن حضرت(صلى الله علیه وآله) براى فرستنده است که بر اثر این عمل پاداش مى یابد، زیرا خداى تعالى درجه و مقامى به آن بزرگوار داده و نعمت هایى به او بخشیده که درود و دعا بر آن چیزى نمى افزاید، البته عده اى گفته اند فایده آن درخواست، بالا بردن درجه و افزوده شدن پاداش آن حضرت(صلى الله علیه وآله) هم هست، زیرا نعمت هاى خدا را اندازه نیست، و بر این گفتار اخبار رسیده از معصومین(علیهم السلام) است که دلالت به مطلب دارد

در بعضی روایات تعبیرات بیشتر و آشکار‌تری وجود دارد در اینکه اهل بیت(علیهم السلام) تنها برای زمان خود و مابعد خود نیستند؛ بلکه پیش از حیات مادی نیز آن‌ها وساطت داشته‌اند.

دراین ‌باره در زیارت جامعه آمده است: خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّی مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ ؛ در ادامه ین زیارت می‌فرماید: وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا.

شکر عملی نعمت!

بنابراین ؛ اولاً : قدردانى و سپاسگزارى از حضرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) امر عقلایى است که او واسطه فیض و اسوه و مربى و راهنماى ماست و از طرفى بهترین مخلوق خداوند و عصاره خلقت.

ثانیاً : او و خاندانش راه و صراط اقوم براى نیل به سوى خداوند که حتى نماز بدون ذکر صلوات بر آنان قبول نیست .

ثالثاً : به دلیل نیاز بشر به کمال و ضعف مفرط او وفور نعمت هاى خداوند بر او عقل حکم مى کند، شکر منعم و سپاسگزارى از او در گفتار و عمل، لذا خداوند فرمود من و ملائکه درود مى فرستیم بر محمد(صلى الله علیه وآله) اى مؤمنین شما نیز چنین کنید لذا از این جهت هم واجب و لازم است، اگر چه بیان شد که نفس صلوات برا فرستنده است و خود راهى و صراطى براى هدایت و به کمال رسیدن بشر است.




برچسب ها : مذهبی



 

یکی از سفارشات اکید پیامبر بزرگوار اسلام سفارش به جوان محوری و توجه کافی به نسل جوان می باشد چرا که اساسا اسلام مجموعه ای از قوانین و معانی ملکوتی است و دلهای آماده و نزدیکتر به ملکوت آمادگی بیشتری برای پذیرش آن از خود نشان می دهد .

جوانان از آن جهت که به ملکوت نزدیکترند در پذیرفتن و باور حقانیت دین و سپس برای جان سپاری در مسیر اهداف دینی مهیاتر می باشند به عبارتی کوتاه جوانان هم در مقام دل سپاری و هم سرسپاری خالص تر، آماده تر و جدی تر هستند.

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة، ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ .

سفارش می کنم شما را که با جوانان به خوبی و نیکی رفتار کنید چرا که آنان نازک دل ترند، خداوند مرا به پیامبری برانگیخت جوانان به من گرویدند و یاریم کردند و بزرگسالان به مخالفت برخاستند.

در این روایت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله یکی از نشانه های فضیلت در پیر و یکی از نشانه های فضیلت در جوان را معرفی نمودند.

معمولا جوانی از نظر پوشش، گفتار، سلوک و تقاضاها و خواهشهای نفسانی اقتضائاتی برخلاف دوره پیری دارد مانند: نوپوشی، پرکلامی، شوریدگی، شکاکیت دینی، آزادی از قیود، میل گرائی و ...

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در کلامی مبارک می فرمایند یکی از نشانه های خیریت جوان این است که از نظر خصلتهای مثبت خود را به خصلتهای افراد پیر تزیین دهد مثلا بسان انسانی باتجربه، و ساخته شده همت عالی او عبادت و پیروی خدا باشد در زندگی با دقت و احتیاط بیشتر حرکت کند و از شتابزدگی پرهیز نماید و به عبارتی طوری زندگی کند که گویا دور دوم زندگی اوست.

امروزه این پدیده را شاهد هستیم که جوانانی مطالعاتی صدها ساله دارند و معروف به دانشمندان جوان هستند و...
 

منبع«سفینة البحار، ج 2، ص 176»




برچسب ها : مذهبی برچسب ها : اخلاقی تربیتی



پس از شهادت امام حسین علیه السلام

خورشید گریخت..

و تن زراندودش را در افقی خون رنگ فرو برد

و ماه با دیدگانی فرو افتاده

در کاسه‌ای از سرشک خون گریان سر برآورد..

گردباد قبایل همچنان بر پیکر خیمه‌ها می‌وزد.

.در آن آتش بر می‌افروزد

و زبانه‌های آتش هم چون دهان‌هایی گرسنه

که به مرز جنون رسیده است،

کام می‌گشاید و همه چیز را می‌بلعد..

گرگ‌ها زوزه می‌کشند ..

شیطان‌ها با فرشتگان درگیر می‌شوند..

و پژواک فریادهایی طنین می‌افکند:

-هیچ یک از آنان را وانگذارید.

نه کوچک و نه بزرگ..

گرگ‌ها خیمه‌ای را در کام می‌گیرند..

در آن جوانی بیمار است..

نمی‌تواند برخیزد..

مرد پیس شمشیر از نیام بر کشید..

هم‌چنان تشنة خون است..

مردی از قبایل سرزنش‌کنان گفت:

-چرا کودکان را می‌کشی؟!

او که کودکی بیمار بیش نیست؟!

-ابن زیاد دستور قتل اولاد حسین را داده است.

و زینب با شجاعت پدرش خروشید:

- کشته نمی‌شود تا این که من بدون او کشته شوم..

و منادی‌ای بانگ به تقسیم غنائم بلند کرد..

و قبایل را بر سر آن سرها نزاع درگرفت..

برای تقرب به ابن زیاد..

ستمران آن شهر بی‌وفا..

سرهای بریده شده را بر نیزه‌ها بر افراشتند..

کاروانی از هیکل مندان که سر فرزندزاده واپسین پیامبران،

پیشاپیششان ره می‌سپرد..

مرد پیس آن را حمل می‌کند..

هفتاد سر یا بیشتر

که جز بر آستان درگاه الهی پیشانی نسودند..

اینک بر روی نیزه‌ها می‌تابند..

و پیشاپیشش سر واپسین فرزندزادگان است..

جوان بیمار خود را برای مرگ آماده می‌سازد..

آه ‌ناله عمه‌اش زینب دیوارهای زمان را می‌شکافد :

مرا چه شده است که تو را می‌بینم

برای مرگ مهیا می‌شوی! ‌

ای باقیمانده جدم و پدرم و برادرم،.

و الله این عهدی است از الله به جد تو و پدرت

و به راستی که الله تعالی از مردمانی که فرعون‌های زمین،

آنان را نمی‌شناسند

و حال آن که آن‌ها در اهل آسمان‌ها شناخته شده و معروفند،

‌پیمان گرفته است تا آن‌ها این اعضای جدا شده

و بدن‌های پاره پاره شده را جمع کنند

و سپس پنهانشان نمایند.

در این برهوت نشانی را برای قبر پدرت برافرازند

که اثرش پوسیده نشده

و نشانه آن بر گذشت شب‌ها و روزها پاک نخواهد شد.

هر چه پیشوایان کفر و پیروان گمراهی

در محو و از بین بردن آن تلاش کنند،

پس جز بر اثر‌ آن افزوده نمی‌شود.  

منظره خون،

پاره پیکرهای خفته بر زمین،

‌شمشیرهای شکسته

و تیرهای کاشته در شن‌ها..

همه از راز معرکه‌ای خوفناک سخن می‌گویند..

آفریده مردانی که شرنگ خشمشان را

بر کام مرگ فرو ریخته‌اند

و از قلبشان چشمه حیات رویانده

و نقاب از راز جاودانگی برافکنده‌اند..

بانویی که غبار خستگی پنجاه ساله

بر سیمایش نشسته بود به جانب پیکری خرامید

که آن را می‌شناخت،

‌پیکری که نوباوگی‌اش را می‌پایید،

بالندگی‌اش را می‌نگریست

و اینک پاره‌های تنی در زیر سم ‌کوبه‌های اسبانی مست..

زینب بر مشهد واپسین فرزندزادگان دو زانو نشست؛

بدنی شرحه شرحه آرام و خاموش..

و اکنون آن روح سترگی که قبایل را ذلیل نمود،

از این کالبد سفر کرده است..

زینب دستانش را به زیر پیکر برادرش برد..

چشمانش را به آسمان برافراشت..

به سوی خدا و با چشمانی اشک‌بار زمزمه کرد:

-از ما این قربانی را بپذیر ...

‌ای الله من..

و سکینه خودش را بر ‌اندام سترگ پدرش ‌انداخت

و او را در آغوش گرفت..

از خود بی‌خود شد

و در خلسه‌ای شگرف فرو رفت..

به آوایی گوش می‌سپرد

که از ژرفنای شن‌ها بیرون می‌تراوید..

همهمه‌ای آسمانی

و شگفت شبیه صدای پدر سفر رفته‌اش..

- شیعه من، ‌ای پیروانم،

هر گاه آبی‌گوارا نوشیدید مرا یاد کنید

- یا اگر غریبی‌ را شنیدید یا شهیدی را،

بر من ندبه و زاری کنید.

قبایل خواری و ذلت خود را جمع نمود..

و اینک ننگ ابدی قبایل می‌خواهد به کوفه باز گردد..

و سکینه همچنان بر سینه در خون خفته،

سر نهاده و جدا نمی‌شود..

بادیه‌ خویانی از قبایل هجوم آورده

و خشمناک سکینه را می‌کشیدند

و می‌کوشیدند با نیزه از خروشش بکاهند

تا بر ناقه‌اش جای گیرد..

بیست بانوی عزادار، ‌

جوانی بیمار و نوباوگانی یتیم و هراسان؛

همین، تمام آن غنیمتی بود

که قبایل در طولانی‌ترین روز تاریخ برگرفتند..

ولی سرها را..‌

سواران برای مژدگانی ارقط،

ستمران شهر مشهور نیرنگ و غدر،

از یکدیگر پیش می‌گیرند.

.قبایل از کرانه‌های فرات گذشت..

آن را تنها رها نمود

تا چون اژدری سرگشته

در صحرا هم‌چنان به خود در پیچد..

کجاوه‌های اسیران نیز آنجا را ترک نمود

و با چشمانی‌ اندوه‌بار به پیکرهای فرو خفته

در جای جای شن‌ها، ‌

چون ستارگانی خاموش

بر پهنای آسمان، می‌نگریست..

تا آنجا که از دیده نهان شد

و سکوتی خوفناک بال گسترد..

سکوتی درآمیخته با ناله‌هایی آرام

از ژرفنای آن زمین آغشته با ارغوان زندگی......




برچسب ها : مذهبی


صفحات :
|  <  <<  6  7  8  9  10  >>  >  |